• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
شنبه 20 آذر 1400
کد مطلب : 147843
+
-

روزهای تشنه در یاد ماندن‌ها

امیر جلال‌الدین مظلومی 

شعر نمی‌خوانیم. چرا؟ دقیقا به همان دلیل که میانه‌ای با رمان و داستان نداریم. همانطور که مطالعه منظم و جدی در زندگی بیشتر ما جایی ندارد.برای همین هم در دوره گفتن و شنیدن جامانده‌ایم؛ آدم‌های شفاهی که نقل و گفتشان در شتاب روزمره، فرصت شیواترشدن نیافته و گذرش فرسنگ‌ها دور از دروازه شهر هنر می‌گذرد. به جز خودمان کودکانمان را نیز از لذت خیال و وصف و استعاره محروم کرده‌ایم. به بهانه واقع‌گرایی آنها را واداشته‌ایم از تخیل فاصله بگیرند تا خیالاتی نشوند! غافل از اینکه ذهن با گستره خیال، ظرفیت بیشتری برای درک واقعیت پیدا می‌کند.
از همین روست که سال به سال قفسه کتاب‌هامان لاغرتر و فاصله‌ها با سال‌های پرتیراژ کتاب‌های شعر و داستان و رونق نشریات ادبی بیشتر می‌شود.
بی‌آنکه در پی مقصر باشیم، وقتی در این‌باره صحبت می‌کنیم، ناخواسته از فاصله سلیقه سرایندگان و مخاطبان نیز گفته‌ایم. از انگیزه‌ها و اولویت‌هایی که کمترین قرابت را با هم دارند. برای همین هم گاه تعداد شاعران و مخاطبان محافل ادبی و جلسات شعرخوانی با هم برابر است؛ یعنی سرایندگان، خود مخاطب خویشند!
بدیهی است که با این وضع بر سر زبان‌ها افتادن و در یاد ماندن و گل‌کردن یک سروده محال است.
شاید چاره کار، نزدیک‌شدن دل و زبان گوینده و شنونده است یا هم‌اندیشی و هم‌افزایی نگارنده و خواننده یا فراهم‌تر شدن امکان عرضه و نمود سراینده و سرود. هرچه هست، هر مناسبت و بهانه‌ای می‌تواند شروعی باشد برای از نو سرودن و از نوسروده‌ها گفتن.
وقتی شعری دهان به دهان می‌چرخد، یعنی عواطف جامعه درگیر موضوعی واحد و حسی مشابه شده است. وجوه اشتراک مردم را می‌توان در سروده‌هایی یافت که ذهنیات و تصورات مردم را نظم می‌دهد و به هم نزدیک می‌کند. شعر خوب، دست‌کم در زمانه ما شعری فراگیر است و زمانه ما سخت نیازمند شعر خوب برای در یادها ماندن است.

این خبر را به اشتراک بگذارید